روزنامه راه مردم
درود
هدفی که من در خصوص کنترل آلودگی نوری در ایران دارم اطلاع رسانی خطرات آلودگی نوری به عموم مردم است . من اعتقاد دارم تا جزء ترین افراد یه جامعه ذهنشان برای اجرای یه برنامه که به نفعشونه آماده نشه اقدام برای آن بی اثر است. اصلا موجب اعتراض هم میشه . شاید هم بگن ما که نخواسته بودیم بهتره فکر گشنه بودن مردم باشید تا چشم و سلامت روان و .. آدما.
فردا در روزنامه راه مردم یه مقاله با عنوان "آلودگی نوری همان نورهای مزاحم " نوشتم که قراره تو صفحه محیط زیستش چاپ بشه . سعی کردم که تو این مطب مباحث جدید تری از خطرات آلودگی نوری عنوان کنم. . این روزنامه فقط سه شنبه ها صفحه محیط زیست داره و بیشتر هم تو غربه تهران یا باجه سر خیابان گاندی میشه پیدا کرد.
سرحال بمانید
Labels: مقاله روزنامه راه مردم
روز نجوم
به نام ایزد یکتا
یه روزی هست که ما آسمونی ها به انتظار رسیدنش یه سال صبرمی کنیم و بعد از عید که میشه با تمام قوا ازش استقبال می کنیم. بله روز جهانی نجوم. روز آشتی سر به زمینی ها با آسمون بی ستاره شهر ها. ما سر به هوایی ها هم با تلسکوپ و یه کم قوه تخیل کمکشون می کنیم بتونن تو این آسمون مملو از آلودگی نوری شهر های بزرگ 5 تا دونه ستاره ببینند. این روزا خیلی گرفتارم. حتی وقت ندارم خودم ببینم چه برسه به دوستان و اهل خانه. اما نزدیک روز نجوم که شد یه حسی به من گفت که وظیفته یه کاری برای این روز بکنی. نزدیک خونمون یه رصد خونه هست که از قبل از ساختش که یه خوابگاه دانشجویی بود من باهاش آشنا بودم. ظهر 5 شنبه با چند تا تماس تلفنی با مسئول برنامه سرکار خانم طاهری و همکاری صمیمانشان تونستم یه غرفه کنار غرفه های دیگه بچه های نجومی بگیرم. ابزار های کارم و راست و ریست کردم و 1 ساعت قبل از شروع مراسم (ساعت 3) تو محل حاضرشدم و مشغول آزین بستن غرفم. به چند نفر هم پیام کوتاه فرستاده بودم که امیدوار بودم یه سری بزنن.البته کم لطفی نکردند و چند تاشون اومدند. اوایل برنامه بود که دیدم دوست قدیمی آلودگی نوریم آقای عرفانیان هم خودشو برای کمک به من و اجرای برنامه رسوند.
غرفه رو با 2 تا نقاشی بزرگ از یه شهر خوب با لامپ های استاندارد و یه شهر بد با لامپ های غیر استاندارد جوری درست کردیم که هر کودک و نوجوانی را جذب خود می کرد.نقاشی ها کار آقای عرفانیان بود. چند تا شعار آلودگی نوری و یه لامپ گازی با سرپوش هم جلوی غرفه نصب کردم. بماند که وسط کار لامپه داغ شد و جلوی بازدید کننده ها ترکید. قضیه خیلی مهیج شده بود و توضیحاتمون هم با ترکیدن لامپ کاملا عملی شده بود.
شب به یاد مودنی بود و از وجود خودم احساس رضایت می کردم. مبحث برای بازدید کننده ها و غرفه های همسایه جدید بود وجذاب. طوری که آقای جبلی مدیریت رصدخانه نیاوران هم کلی تعریف و تمجدید کرد.
چند خاطرات
شیرین اون شب: یه خانواده اومد جلو و پدر خانواده بی مقدمه پرسید آقا ما هر نوع آلودگی شنیده بودیم الا این آلودگی نوری بگید ببینیم که این چی چی هست؟ و ما هم که دنبال چند تا گوش شنوا می گشتیم ما عشق و علاقه قضیه رو براشون روشن کردیم. یا پدری که در ابتدا فکر می کرد آلودگی نوری با دور سیگار و قلیان رابطه مستقیم دارد. اما سخترین جای کار اونجاهایی بود که به بچه ها می خواستی بفهمونی که بابا آسمون بالاسر ما باید خیلی بیشتر از اینهایی پر ستاره باشه. انقدر پر ستاره که از هیبتش زبانت باز نمیشه. بیچاره ها هم تقصیری نداشتند از اول که چشم باز کرده بودن همین آسمون و دیده بود ن و باهاش بزرگ شده بودن. باز جای شکرش باقی بود که اون شب اونجا اومده بودند تا یه چیزایی درک کنند.
خدایا شکرت که این آسمون و آفریدی تا هر وقت دلم برات تنگ میشه سرم و بلند کنم و از وجودت لذت ببرم.
Labels: روز نجوم86
بازگشت
سلام
من برگشتم و می خوام از این به بعد خاطرات آلودگی نوری شخصی خودم و بنویسم
Labels: version2