Wednesday, April 25, 2007

روز نجوم

به نام ایزد یکتا

یه روزی هست که ما آسمونی ها به انتظار رسیدنش یه سال صبرمی کنیم و بعد از عید که میشه با تمام قوا ازش استقبال می کنیم. بله روز جهانی نجوم. روز آشتی سر به زمینی ها با آسمون بی ستاره شهر ها. ما سر به هوایی ها هم با تلسکوپ و یه کم قوه تخیل کمکشون می کنیم بتونن تو این آسمون مملو از آلودگی نوری شهر های بزرگ 5 تا دونه ستاره ببینند. این روزا خیلی گرفتارم. حتی وقت ندارم خودم ببینم چه برسه به دوستان و اهل خانه. اما نزدیک روز نجوم که شد یه حسی به من گفت که وظیفته یه کاری برای این روز بکنی. نزدیک خونمون یه رصد خونه هست که از قبل از ساختش که یه خوابگاه دانشجویی بود من باهاش آشنا بودم. ظهر 5 شنبه با چند تا تماس تلفنی با مسئول برنامه سرکار خانم طاهری و همکاری صمیمانشان تونستم یه غرفه کنار غرفه های دیگه بچه های نجومی بگیرم. ابزار های کارم و راست و ریست کردم و 1 ساعت قبل از شروع مراسم (ساعت 3) تو محل حاضرشدم و مشغول آزین بستن غرفم. به چند نفر هم پیام کوتاه فرستاده بودم که امیدوار بودم یه سری بزنن.البته کم لطفی نکردند و چند تاشون اومدند. اوایل برنامه بود که دیدم دوست قدیمی آلودگی نوریم آقای عرفانیان هم خودشو برای کمک به من و اجرای برنامه رسوند.

غرفه رو با 2 تا نقاشی بزرگ از یه شهر خوب با لامپ های استاندارد و یه شهر بد با لامپ های غیر استاندارد جوری درست کردیم که هر کودک و نوجوانی را جذب خود می کرد.نقاشی ها کار آقای عرفانیان بود. چند تا شعار آلودگی نوری و یه لامپ گازی با سرپوش هم جلوی غرفه نصب کردم. بماند که وسط کار لامپه داغ شد و جلوی بازدید کننده ها ترکید. قضیه خیلی مهیج شده بود و توضیحاتمون هم با ترکیدن لامپ کاملا عملی شده بود.

شب به یاد مودنی بود و از وجود خودم احساس رضایت می کردم. مبحث برای بازدید کننده ها و غرفه های همسایه جدید بود وجذاب. طوری که آقای جبلی مدیریت رصدخانه نیاوران هم کلی تعریف و تمجدید کرد.

چند خاطرات شیرین اون شب: یه خانواده اومد جلو و پدر خانواده بی مقدمه پرسید آقا ما هر نوع آلودگی شنیده بودیم الا این آلودگی نوری بگید ببینیم که این چی چی هست؟ و ما هم که دنبال چند تا گوش شنوا می گشتیم ما عشق و علاقه قضیه رو براشون روشن کردیم. یا پدری که در ابتدا فکر می کرد آلودگی نوری با دور سیگار و قلیان رابطه مستقیم دارد. اما سخترین جای کار اونجاهایی بود که به بچه ها می خواستی بفهمونی که بابا آسمون بالاسر ما باید خیلی بیشتر از اینهایی پر ستاره باشه. انقدر پر ستاره که از هیبتش زبانت باز نمیشه. بیچاره ها هم تقصیری نداشتند از اول که چشم باز کرده بودن همین آسمون و دیده بود ن و باهاش بزرگ شده بودن. باز جای شکرش باقی بود که اون شب اونجا اومده بودند تا یه چیزایی درک کنند.

خدایا شکرت که این آسمون و آفریدی تا هر وقت دلم برات تنگ میشه سرم و بلند کنم و از وجودت لذت ببرم.

Labels:

2 Comments:

At 11:02 AM , Blogger Unknown said...

موفق باشي:)

 
At 1:50 AM , Blogger k_space_85 said...

salam
khaste nabashin..man ye mazerat khahi be shoma bedehkaram babate un ruz tu rasad khune niavarun! chon ham tu salon haie elmi mashghul budam va ham tu poshte bud saram sholugh bud.bara chand min esterahat umadam ye dori tu mohavate bezanam bad umadam ghorfe shoma..khub yadame ke ba eshtiagh va hosele shoru kardin baram tozih dadan...vali chon vaght nadashtam harfatun nesfe nime mund va majbur shodam beram..bad az paiane barname ham didam raftin va natunestam ozr khahi konam.. vali shans avordam ke 4 5 ta az tablighate sytetuno behem hadie kardin va az in tarigh ham mitunam az zahamatetun ghadrdani konam va ham ozr khahi babate un ruz! va inke ma nojumi ha bar khalafe omume mardom ahamiate talash haie shoma ro dark mikonim va sepasgozarim. be omide movafaghiat haie ruz afzune shoma...

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home